ازغضنفر می پرسن چه جوری بستني كيم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سيخشو می كشم بيرون
از غضنفر می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می كنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم….. پياده خيلی راهه
غضنفر رفت تعليم رانندگی رفيقش پرسيد چطور بود ؟ گفت : خوب بود ولی مربيه خيلی مذهبی بود . هر طرف من می پيچيدم می گفت يا امام رضا يا ابوالفضل
غضنفر ميره ماشينشو بيمه كنه، آقاهه بهش ميگه ايشااله هيچوقت از بيمهتون استفاده نكنيد، غضنفر هم ميگه ايشااله تو هم از اين پوله خير نبينی
ترکه روزه می گيره ۵ دقيقه مونده به اذان روزشو ميشکنه مي گن چرا اينکارو کردی ؟ مي گه خواستم به خدا ثابت کنم که می تونم اما نمی گيرم.
آخری نوبت اصفهانيه می شه ، مياد جلوی قبر كلی گريه زاری می كنه ، آخرش هم با بغض ميگه : شرمنده ، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم . بعد يك چك سیهزارتومنی مینويسه می اندازه تو قبر ، بيستهزارتومن بقيشو برميدارم.
غضنفر بعد از عمليات داشته شهدا رو جمع و توی پلاستيک می کرده بين شهدا يه زخمی بوده که به زحمت ميگه من زخمی هستم شهيد نشدم غضنفر ميگه بيا برو توی پلاستيک شهيد شدی بدبخت داغی نميفهمی.
يه صندلی بوده که هرکس روش ميشسته و دروغ ميگفته بادکنک بالای سرش ميترکيده اصفهانيه ميشينه ميگه مافکر ميکنيم آدمای ولخرجی هستيم بادکنک ميترکه رشتيه ميشينه ميگه ما فکر ميکنيم که آدمای با غيرتی هستيم بادکنک ميترکه غضنفر ميشينه ميگه ما فکر ميکنيم… بادکنک ميترکه.
نظر یادتون نره